میزگرد| جنبش دانشجویی در حال پوستاندازی است/ برخی تلاشها برای ایجاد فضای زرد در دانشگاه
- 16 آذر 1404 – 15:49
- اخبار سیاسی
- اخبار سیاست ایران
نمایندگان اتحادیههای دانشجویی بزرگ کشور در نشستی در تسنیم موضوعات و مسائل جریان دانشجویی در کشور را بررسی کردند.
سیاسی
گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم- فاطمه کریمی: همزمان با 16 آذر و روز دانشجو، میزگردی با حضور نمایندگان اتحادیههای بزرگ دانشجویی کشور در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
در این میزگرد که مهدی جاننثاری٬ دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، سیدمحمدحسین موسوی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل کشور٬ شایان ترکمانی دبیرکل اتحادیه جامعهاسلامی دانشجویان و سیدمرتضی سیدنژاد، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در آن حضور داشتند، دبیران این اتحادیههای دانشجویی به بیان نکاتی درباره وضعیت فعلی جنبش دانشجویی کشور، چالشها و فرصتهای آن در فضای سیاسی و اقدامات اتحادیههای دانشجویی بزرگ کشور در زمینه تحقق مطالبات رهبر معظم انقلاب از جمعیت دانشجویی کشور پرداختند.
این دانشجویان در بخشی از میزگرد مذکور با اشاره به دیدگاههای مطرح شده درباره کمتحرکی و افت جریان دانشجویی کشور در سالهای گذشته ضمن ارائه دیدگاههای خود پاسخهای صریح و روشنی درباره دلایل مطرحشده این ادعاها بیان کردند و عوامل مختلف در این زمینه را تشریح کردند.
نمایندگان تشکلهای دانشجویی همچنین ضمن واکاوی عملکرد دولت و بهخصوص وزارتخانههای مرتبط با جمعیت دانشجویی کشور نگاه دولتمردان به دانشجو را تبیین کردند.
مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
تسنیم: بهعنوان اولین سوال، برخی معتقدند که تشکلهای دانشجویی و جنبش دانشجویی حال حاضر در کشور، مانند دهههای گذشته در مسائل کلان کشور اثرگذار نیست. شما بهعنوان بخشی از بدنه دانشجویی چقدر این مسئله را قبول دارید؟ اگر این موضوع را تایید میکنید، دلیل این وضعیت را چه میدانید؟ اگر هم با این دیدگاه مخالفید مصادیقی از اثرگذاری و نقش جنبش دانشجویی در سالهای اخیر بیان کنید.
سید نژاد: این موضوع ابعاد مختلفی دارد و همه آنها را در کنار هم باید دید. چون نه فضای سیاسی و اجتماعی کشور، امروز مانند دهه 80 و 70 است و نه جامعه و مردم ما جامعه آن سالهاست. بالتبع جامعه دانشجویی هم از شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی کشور تاثیر میپذیرد. ارزشهای فردگرایانه و فردگرایی امروز در جامعه در حال گسترش است، موضوعی که در دهه 80 کمتر مطرح بود.
جنس دانشجوی امروز مانند فضای سیاسی و اجتماعی با دهههای گذشته متفاوت است
در این شرایط شما به دانشجویی که تازه وارد دانشگاه میشود، برای تقویت انگیزه و لزوم اهتمام به امر و کنش اجتماعی، باید ساعتها سخن بگویید و استدلال بیاورید. جنس دانشجوی امروز و فضای سیاسی و اجتماعی کشور با دهههای گذشته متفاوت است و دیگر آن فضای پر سر و صدای دهه 80 بر فضای سیاسی کشور حاکم نیست. مسیر و حوادثی که از دهه 80 به این سمت در کشور رخ داده در این زمینه بیتاثیر نیست و اتفاقات بعضاً تلخی که در انتهای دهه 90 به وقوع پیوست در ایجاد این وضعیت بیتقصیر نیست.
ما بعضاً در فضای سیاسی کشور، آدمهای تکراری در کنار ایدههای تکراری و یک حس عمومی بهخاطر برخی برخوردهای قهری در مواجهه با مردم در اواخر سال 90 شرایطی را ایجاد کرده که مردم احساس میکنند اگر مشارکت سیاسی هم داشته باشند، نتیجه خاصی رخ نمیدهد و مفهوم مشارکت به انداختن کاغذ در صندوق رأی تقلیل پیدا کرده است. البته بحث من صفر و یکی بودن نیست اما این موضوع در فضای اجتماعی حس میشود. نگاه این دسته افراد که اتفاقاً به ساختار انتخابات نیز نقد دارند، این است که افرادی که در این ساختار (انتخابات) قرار میگیرند ما را نمایندگی نمیکنند.
وقتی تمایل به امر سیاسی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور کمرنگ میشود، دانشجو نیز تاثیر میپذیرد. لذا نمیتوانید توقع داشته باشید که اگر مثلاً زمانی در اطراف سایت یوسیاف اصفهان شاهد تجمع هزار نفری دانشجویی بودید الان هم همین الزاماً به این شکل میتوانید جمعیت دانشجویی جمع کنید. نه امروز جامعه ما جامعه متفاوتی نسبت به دهههای قبلتر است.

اثرپذیری دانشجو از کمرنگ شدن تمایل به کنشگری سیاسی در کشور
در کنار این فضا، دوران اپیدمی کرونا را پشت سر گذاشتیم. کرونا تاثیر زیادی در فعالیت جمعیت دانشجویی کشور داشت. در انتهای دهه 90 فضای کرونا شایع شد و ورودیهای جدید دانشگاه بهدلیل آموزش مجازی در دوران کرونا با گوشی تلفنهمراه و فضای مجازی بیش از پیش اُخت گرفتند. تشکلهای دانشجویی از این فضا خیلی آسیب دیدند؛ بهخصوص اینکه در دورانی از دولت آقای روحانی از فرآیند حل مسئله در کشور خارج شدند و به آنها توجه نشد.
کرونا و رویکرد دولت روحانی تشکلهای دانشجویی را از فرآیند حل مسئله خارج کرد
به قول رهبر انقلاب، حرف نوی امام راحل این بود که به مردم شأنیت و جایگاه دادند و توانستند نقش و جایگاهی برای مردم برای مشارکت در فضای سیاسی و اجتماعی کشور تعریف کنند. ما نیز ابتدا باید در فضای کلان کشور این موضوع را سنجش کنیم و ببینیم حکمرانی ما چقدر دغدغه مشارکت جویی مردم را داشته است. یعنی اینکه ما به چه میزان، راهکار، پروتکل و سازوکارهای مشارکتجویانه در کشور ایجاد کردیم. طی سالهای گذشته دنبال ایجاد موضوعی تحت عنوان قانون «سوتزنی» برای مشارکت مردم در حوزه فساد بودیم باید ببینیم آیا این موضوع محقق شد؟ و اتفاقی افتاد.
یادداشت| 16 آذر؛ روز بازخوانی مسئولیت تاریخی دانشگاه
در روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری اخیر شاهد برخوردها با طیفها و افرادی که بعضاً در عرصه مبارزه با فساد کار میکردند بودیم که برخی از آنها شبهه سیاسیبودن این رفتار را مطرح میکرد.
باید بررسی کرد چقدر دغدغه در بین مسئولان وجود دارد که دانشگاه سیاسی باشد؛ در فضای فعلی و این ایام چه تعداد از اعضای کابینه دولت قرار است در دانشگاهها حضور پیدا کنند؟ ما فکر میکنیم اگر فشاری از سوی دانشجویان به مسئولین نبود آنها ترجیح میدانند در نشستهای خصوصی و پشت درهای بسته با تعداد محدودی از دانشجویان نشست برگزار کنند. یعنی ببینیم چقدر دغدغه وجود دارد که جنبش دانشجویی مشارکت داشته باشد؟ پس این نگاهها و رویکردها تغییر پیدا کرده است.
جنبش دانشجویی کشور در حال پوستاندازی است
درباره نقش خود جنبش دانشجویی در ایجاد این فضا من معتقدم، جنبش دانشجویی بعد از کرونا تا حدی رو به احتضار رفت اما نکته درست این است که امروز در حال پوستاندازی و انتقال از یک مرحله به مرحله بعدی است و اینطور نیست که نسبت به مسائل کشور منفعل باشد. میبینید جنبش درباره خصوصیسازی صحبت میکند و حتی در برخی موارد مانند بانکداری خصوصی و گسترش بیرویه آن ورود میکند. نمیخواهیم روندی را که بانک آینده به سمت انحلال رفت را به اسم جنبش دانشجویی فاکتور کنیم اما این جریان سالها در این زمینه حرف زد و آن را به مطالبه عمومی تبدیل کرد.
اتفاقاً ماجرای شفافیت در انتخابات مجلس را جنبش دانشجویی مطرح کرد. قابل کتمان نیست که دولت اول احمدینژاد در دهه 80 بهواسطه شکلگیری و ایجاد گفتمان قالب و متفاوت جریان دانشجویی روی کار آمد. یعنی این جریان گفتمان قالبی در فضای کشور مطرح کرد که هر بازیگر سیاسی در آن زمان باید نسبت خود با این گفتمان را تعریف میکرد و نگاه، منش و برنامه خود برای گفتمان عدالت را ارائه میداد که البته احمدینژاد توانست روی این موج سوار شود، پیروز انتخابات شد و از مردم رأی گرفت.
در انتهای دهه 90 و در انتخابات مجلس هم همین اتفاق میافتد. عدهای در سال 98 با شعار شفافیت کرسیهای مجلس را کسب میکنند و این موضوع را جریان دانشجویی به گفتمان عمومی تبدیل کرد. البته این افراد به مجلس آمدند و بعضاً به این موضوع عمل هم نکردند.
با این وجود معتقدیم اینگونه نیست که جریان دانشجویی با مسائل کشور انقطاع داشته باشد و ورود آن در موضوعات و مسائل مختلف کشور قابل مشاهده است. اخیراً وزارت بهداشت از افرایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی که مطابق قانون باید صورت میگرفت، امتناع میکرد که جنبش دانشجویی به این موضوع ورود کرد.
ارتباط جریان دانشجویی با مسائل کشور قطع نشده و همچنان اثرگذار است
درباره مسائل مرتبط با حوزه کارگری، مطالباتی که از بدنه جنبش دانشجویی برای افزایش حقوق کارگری شکل گرفت نتایجی داشت. به این معنا که تماماً موفق بود و این موضوع را به نتیجه رساند اما جریان دانشجویی در این زمینه به خلق ادبیات متفاوتی پرداخت و توسط نیروی اجتماعی و با راهبری این نیرو که به پیگیری مطالبات جامعه کارگری اهتمام ورزید.
البته این راه هم باید گفت، برخی از مسائل بعد از سالها همچنان در فضای سیاسی و اجتماعی کشور حلنشده باقی مانده و نباید توقع داشت در برخی موارد که مسئولین نتوانستند و یا نخواستند کاری کنند، جنبش دانشجویی یک مسئله را به تنهایی تا انتها پیگیری و حل کند. بهعنوان مثال برخی از اعضای ادوار ما موضوعی مثل افایتیاف را دنبال کردند و ما هم همچنان در حال پیگیری موضوع هستیم. یا مثلاً موضوع دهونک، جنبش دانشجویی سال 97 یکپارچه در اینخصوص ورود کرد. ما آن زمان دبیرستانی بودیم اما همچنان باید این مسئله را دنبال کنیم. یعنی بعضی مواقع حاکمیت به جمعبندی نرسیده و یا نتوانسته مسئلهای را حل کند که شاید در مواردی بهخاطر پیچیدگیهای حکمرانی و خود موضوع و در مواردی بهدلیل کجکاریها و رخوت مسئولین است.

جریان دانشجویی در برخی رویکردها کمکاری کرده است
لذا نه میتوان همه این موارد را به گردن جنبش دانشجویی انداخت و نه در اینگونه موارد او را بیتقصیر دانست. قطعاً این جریان در بعضی موارد کمکاری کرده است.
البته برای پاسخ درست به این سوال باید جامعه ایران را از لحاظ جامعه شناختی و تغییرات مورد بررسی قرار داد. رویکرد سپهر سیاسی کشور در قبال مشارکت عمومی باید بررسی شود که چقدر قبلاً و در زمان فعلی قائل به مشارکت بودیم و هستیم. آیا واقعا آن پویایی دهههای قبل در فضای سیاسی تشکلها وجود دارد؟ یا آن تکثر و امکان حضور دادن به طیفهای مختلف که ذیل قانون اساسی شرایط و الزامات را پذیرفتند، هست؟لذا باید همه این موارد را با هم دید و وقتی همه این مسائل را با هم ببینیم میتوانیم به تحلیل و پاسخ درستی به این سوال برسیم.
جنبش دانشجویی در حال حاضر دارد از یک به نقطه به نقطه دیگری میرود. البته کرونا هم در این زمینه تاثیرگذار بود ولی فکر میکنیم میتواند در سالهای آینده به رویکرد خوبی برسد.
ترکمانی: آقای سیدنژاد نکاتی را فرمودند من از دریچه دیگری به این موضوع میپردازم.
مقایسه جنبش دانشجویی حال حاضر با جنبش دانشجویی دهه 70 و 80 قیاس معالفارقی است. مثل این است که جنبش دانشجویی پس از انقلاب یعنی دهه 70 و 80 را با شرایط و وضعیت این جنبش پیش از انقلاب یا سایر نقاط جهان مقایسه کنیم. من ابتدا فضای کلی را ترسیم میکنم و بعد به عواملی که شاید باعث شده این موضوع به ذهنها متبادر شود که جریان دانشجویی دچار چنین عارضهای شده است، بپردازیم.
در ابتدا میخواهم درباره یک عبارت تغییر لفظ دهیم. به نظر من نگوییم جنبش دانشجویی بلکه بگوییم بیداری دانشجویی، واقعیت امر این است که وقتی میگوییم جنبش شاید حق مطلب ادا نشود. آنچیزی که ما در دانشگاهها شاهد هستیم، بیداری است. یعنی ما دانشگاه را به سمت یک بیداری نسبت به اسلام ناب محمدی (ص) هدایت میکنیم.
اینکه چرا این قیاس درست نیست به این دلیل است که ما یک تغییر نسلی داشتیم. هیچوقت نمیتوان مخاطب فعلی را با مخاطب دهه 70 و 80 مقایسه کرد. مخاطب دهه 70 و 80 فضای مجازی و تلفنهمراه ندارد، کرونا و آموزش مجازی را ندیده است. در این دوران دانشجویی داریم که تنها منبع اطلاعاتی او کتاب و کتابخانه است، میخواند، مینویسد و تنها رسانهاش تریبونی است که دانشگاه به او میدهد. فضای سیاسی که در آن نفس میکشد جوان است و خود مسئولین و افراد حاضر در حاکمیت هم جوان هستند لذا انگیزه و شوق و اشتیاق زیادی دارند که سیاستورزی و حکمرانی کنند.
جنبش دانشجویی همچنان اثرگذار است
طی دهههای گذشته اتفاقاتی رخ داد و ما به امروز رسیدیم. آسیبی که درباره جنبش دانشجویی اشاره کردید را درست میدانم ولی اشکالاتی به آن وارد است. یک اینکه ما همچنان اثرگذار هستیم و اینطور نیست که اثرگذار نباشیم؛ یکی از موارد همین مسئله بانک آینده است. هشدارها، دغدغهها و عملکرد جنبش دانشجویی در این ماجرا، گواه نقشآفرینی جنبش دانشجویی در این زمینه است. مورد دیگر که اخیراً دیده شد، در زمینه هفته دیزاین و طراحی دانشگاه تهران بود. پیگیریهای جریان دانشجویی، دانشگاه تهران را از موضع ابتدایی و اخذ شده درباره این رویداد را به لغو، عذرخواهی و پذیرفتن اشتباه خود وادار کرد. جریان دانشجویی در این خصوص وارد میدان شد و با پافشاری نتیجه گرفت.
برخی با ادعای اثرگذار نبودن دانشجو بهدنبال سیاستزدایی از دانشجو هستند
هنوز اثرگذاری در جریان دانشجویی وجود دارد و عامل بیرونی و پشتپردهای که قصد دارد از دانشگاه و تشکلهای دانشجویی سیاستزدایی کند بهخاطر همین اثرگذاری است که این طراحی را دنبال میکند و از این رویکرد در جریان دانشجویی واهمه دارد. حضرت امام فرمودند هر جا میخواهید بفهمید که مسیر را درست یا اشتباه میروید، ببینید طرف باطل مثلاً آمریکا و اسرائیل نسبت به شما چه واکنشی دارند. اگر از شما راضی بودند یا کاری با شما نداشتند، بدانید، اشتباه میروید اما اگر مقابل شما ایستادند یعنی شما کاری که انجام میدهید درست است و نسبت به هدفتان بهدرستی حرکت میکنید.
موازیکاری برخی دانشگاهها با تشکلهای سیاسی در کنشگری
ما امروز در سراسر کشور سیاستی را میبینیم که طی آن هم از دانشگاهها سیاستزدایی شود و هم دنبال این هستند که تشکلها، مخصوصاً تشکلهای سیاسی را به زمین بزنند و بهنوعی حضور آنها کمرنگ شود؛ به اشکال مختلف این کار دنبال میشود. اینکه مجوز برای برگزاری برخی برنامهها و نشستها صادر نمیشود و یا دانشگاهها در برگزاری برخی برنامهها وارد موازیکاری با تشکلهای سیاسی دانشجویی میشوند و بهجای تسهیلگری تصدیگری میکنند به دلیل همین رویکرد است. در برخی دانشگاهها، دانشگاه برای ویژهبرنامههای روز 16 آذر و روز دانشجو، به برنامه سیاسی تشکل سیاسی مجوز نمیدهد اما خودش میهمان دعوت میکند. یا با ایجاد محدودیتهای مالی برای تشکلها و منابع، حتی مکان تشکلهای دانشجویی را میگیرند. این نشان میدهد که این جریان اثرگذاری دارد ولی جریان نفوذ آمریکایی همچنان در دانشگاهها دنبال ایجاد موانع و محدودیت برای این جریان است و تلاش میکند مانع اثرگذاری آن شود.
غفلت جریان دانشجویی از اثرگذاری، اثرگذاری آن را کم کرده است
بیداری دانشجویی امروز دچار یک غفلت است و آن غفلت از اثرگذاری است. یعنی خودش هم نمیداند بیانیه یا نامهای که میدهد یا تجمعی که برگزار میکند چقدر اثرگذار است. بله، اثرگذاری کاهش پیدا کرده که دلایل و عوامل آن را عرض میکنم ولی ما منفعل نیستیم بلکه دچار یک غفلت هستیم که عوامل مختلفی دارد.
یک بخشی از این مسئله به تغییر نسلی و کرونا برمیگردد و همچنین بخشی به فضای رسانهای و مجازی و بخشی به افزایش سطح و درک عمومی جامعه مربوط است. یعنی شما امروز در تشکیلات خود با مخاطبی مواجه هستید که زیرک و باهوش است و حاضر نیست هر جایی و هر فعالیتی کند بلکه دنبال بیشترین بازده و رشد است و بسیار محاسبهگرانه عمل میکند.
یک زمانی بیداری دانشجویی در انتخابات ریاست جمهوری نقش اصلی را داشت؛ انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را دوست عزیزمان فرمودند. در آن انتخابات، جمعبندی یک جبهه سیاسی گزینه دیگری بود و جمعبندی جبهه مقابل آن گزینهای دیگر اما در نهایت گزینه سومی از دل جنبش دانشجویی و از دل دانشگاه بیرون آمد. این همان نقطهای است که شاید یکعده از آن احساس خطر کنند. شاید در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم در گزینه جبهه انقلاب، چنین اتفاقی افتاد و دانشگاه با گزینهای که شاید مد نظر حاکمیت و خیلیها بود، همراهی نکرد.
تبیین عوامل بیرونی و درونی کاهش اثرگذاری دانشجو
من کاهش اثرگذاری نقش جریان دانشجویی را ناشی از دو عامل درونی و بیرونی میدانم که باعث شدند از تشکیلات دانشجویی و از تشکلها و فضای جنبش دانشجویی هویتزدایی شود. هویت جنبش دانشجویی از نظر ما دو مولفه دارد؛ یک آرمان. آرمان، قله و مسیر حرکت جنبش دانشجویی را مشخص میکند. معتقدیم آرمانزدایی منتج به هویتزدایی میشود. دوم؛ جنبش دانشجویی نسبت به این قله چه جایگاهی دارد و در آن جایگاه چه نقشی را باید ایفا کند. این مولفه نیز باعث میشود که مسیر رسیدن به این آرمان را برای خودش ترسیم کند.

هویتزدایی و آرمانزدایی غفلت اصلی جنبش دانشجویی امروز
یکی از این نقاط تغافل و غفلت در جنبش دانشجویی امروزی از نظر من همین بحث هویتزدایی و آرمانزدایی است. یعنی ما بهمعنای واقعی کلمه، آرمان و چشماندازی نداریم که بگوییم جنبش دانشجویی مطلوب ما این است و میخواهیم به این نقطه که حضرت آقا ترسیم کردهاند برسیم.
حالا چه عواملی باعث این مسئله شده؟ دو عامل درونی و بیرونی را برای این مسئله میتوان ذکر کرد. عامل درونی به اعتقاد من ناشی از مقداری کوتاهقد شدن دانشجویان تشکیلاتی است. در بحث هویت، ما سه عنصر هویتبخش داریم که یکی علم نافع دیگری کار و اقدام و موضوع سوم نیز مبانی فکری است.
میبینیم حرکتی که جنبش دانشجویی در دهه 90 نسبت به آن فضا بهخصوص در حوزه برجام و افایتیاف انجام داد، امروز از سوی جریان دانشجویی انجام نمیشود. شاید یک بخش به این برگردد که دانشجویان تشکیلات فعلی نسبت به این موضوعات علم کافی را ندارند یا آن دانش و علم سودمندی که برای اسلام در دانشگاه مفید است را ندارند. بخش دیگر به این برمیگردد که شاید آن اقدام و کار مفید برای اسلام در وسط میدان نیست، یعنی ما آنقدر غرق فکر و اندیشهورزی شدیم که از عمل باز ماندیم.
در بازهای از زمان روندی وجود داشت که جنبش دانشجویی در حال تبدیل شدن به یک کارشناس بود و بعضی از تشکلهای سیاسی ما در مواجهه با برخی از مسائل در حال تبدیل شدن به انجمن علمی بودند که البته این مسیر اصلاح شد. معتقدیم موضع یک تشکل سیاسی و دانشجویی باید با یک انجمن علمی متفاوت باشد. در حوزه مبانی فکری، هدف همه تشکلهای اسلامی این است که اسلام ناب محمدی(ص) را در مقابل اسلام آمریکایی در دانشگاه محقق کنند و همه برای این وارد کنشگری شدند که اهداف عالی اسلام را محقق کند. جریان دانشجویی چقدر به این گزارهای که شعارش را میدهند واقف است؟
یعنی شما یک عَلم را بلند کرده و خود را پرچمدار و مبلّغ اسلام میدانید، قرار است پیام اسلام و انقلاب را در دانشگاه فریاد بزنید، یارگیری کنید و با مخاطب خود تخاطب کنید و آن را به جریان انقلاب و اسلام اضافه کنید. دانشجوی تشکیلاتی چقدر به مبانی و شعارهایی که سر میدهد، واقف است؟ یا چقدر به مبانی و لوازم این نقش مجهز است. هر نبردی الزامات، تجهیزات و ابزارهای خود را میخواهد. ما برای تجهیز شدن به این ابزار چقدر کتاب خواندیم؟ چقدر مطالعه کردیم و در دورههایی که برای فهم آن به ما کمک میکند، شرکت کردیم؟
مورد دیگر این است که ما گاهاً شاید صحنه را اشتباه فهمیدیم. رهبر انقلاب در دیداری میفرمایند که وظیفه دانشجو و تشکل دانشجویی این است صحنه را بفهمد، تشخیص دهد و آن را به جامعه بشناساند و تبیین کند. اینکه حضرت آقا در دو سال اخیر در حوزه تشکل دانشجویی بحث نگاه به داخل دانشگاه را مطرح کردند به نظر من به این دلیل است که ما دچار یک خطای محاسباتی در صحنهای که قرار است کنش کنیم، شدیم.
جریان دانشجویی در صحنه نبرد دچار خطای محاسباتی شده است
اینکه حضرت آقا دو سال این موضوع را خطاب به تشکلهای دانشجویی مطرح کردند که به دانشگاه تمرکز کنید یعنی اینکه ما در صحنه دیگری رزم میکنیم و عملاً آنجا صحنه و میدان نبرد ما نیست. پس ما صحنه را درست تشخیص ندادیم که بخواهیم در گام بعدی آن را درست فهم و درک کنیم و نسبت به آن کنش داشته باشیم. این دوگانگی منجر به نداشتن ایده و از دستدادن مخاطب میشود چون ما عملاً جای اشتباهی سرمایهگذاری کرده و در میدانی که میدان ما نیست کنشگری میکنیم. این موضوع باعث میشود ارتباط ما با مخاطب قطع شود. زیرا ما حصاری دور خودمان کشیدیم و نمیتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم و زبانش را بفهمیم.
غفلت جریان دانشجویی در رابطه با ولیّ جامعه او را کماثر کرده است
به نظر من فضای جنبش دانشجویی دچار یک اختلالی در ارتباط با ولیّ جامعه شده و به همین دلیل نمیتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. تشکل دانشجویی در نقطهای نیست که در سطح کلان و راهبردی طراحی و برنامهریزی انجام دهد. تشکل دانشجویی باید سرباز مخلص رهبری و ولیّ جامعه در دانشگاه باید باشد. ما در ارتباطمان نسبت به مقام معظم رهبری دچار تغافل و غفلت شدیم، از یکطرف میگوییم چرا کارهایی که میکنیم اثر نمیگذارد و بازدهی مطلوب ندارد از طرف دیگر شاید متوجه نیستیم ارتباط ما با فرماندهی بهگونهای قطع شده، یعنی فرمانده نقطهای را نشان میدهد اما ما نقطه دیگری را هدف میگیریم. ما بهعنوان سرباز نباید خودمان طراحی کلان داشته باشیم بلکه باید برای راهبردهای ولیّ جامعه طراحی و برنامه داشته و آنها را در دانشگاه پیاده کنیم.
در حوزه عوامل بیرونی، در سال 84 جنبش دانشجویی داشتیم که با مطرح کردن گفتمان خود بهعنوان گفتمان قالب در جامعه، در عالیترین سطح سیاسی کشور اثرگذاری داشت و رئیس جمهوری را تعیین کرد که جمعبندی هیچ یک از عناصر تعیینکننده در حاکمیت نبود. در سالهای بعد هم همینطور، جنبش دانشجویی را میبینیم که اثرگذار و تصمیمساز است و در سطح کلان نقش تعیینکنندهای دارد.
با این همه که میگوییم، جنبش دانشجویی تضعیف شده و اثرگذاری آن در فضای سیاسی و اجتماعی کم شده باز هم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر دیدیم وقتی همه میخواهند روی گزینه دیگری دست بگذارند، به نتیجه نمیرسند. این نقطهای است که شاید دولتها و حاکمیت از آن میترسند، اینکه جنبش دانشجویی در جایگاه و نقطهای قرار گیرد که مثل گذشته موانعی را برای حاکمیت و دولتها ایجاد کند.
این موضوع باعث میشود سیاستگذاران و سیاستمداران کشور بهدنبال حساسیتزدایی از تشکلهای دانشجویی و دانشگاهها باشند. البته نقش آمریکا، استکبار جهانی و نفوذ را نمیتوان کتمان کرد. نمیشود انتظار داشت عنصری به اسم دانشگاه که مبداء همه تحولات کشور است از چشم آمریکا و جریان نفوذ که برای داخل منزل ما هم برنامهریزی کرده، برنامه نداشته باشد.
مجموعه عوامل بیرونی و درونی؛ چه آن اختلالی که در دستگاه محاسباتی سیاستمداران ما نسبت به جریان دانشجویی وجود دارد و چه خناسانی که نمیخواهند ما اثرگذار باشیم و حاکمیتشان را در دانشگاه به چالش بکشیم در نهایت منتج به این شدند که دانشگاه و دانشجو را به سمت بیاثری رهنمون کنند. با این وجود این دلیل نمیشود که بگوییم این موارد بر جنبش دانشجویی خیلی اثر گذاشته است. زیرا ما اساساً در این فضا زیست میکنیم و معتقدیم باید این فضا را به چالش بکشیم و معادلات را نسبت به انقلاب تغییر دهیم.
جاننثاری: من در پاسخ به این سوال لازم میدانم دو محور را بیان کنم. اول اینکه جنبش دانشجویی بالقوه هنوز ظرفیت خیلی بزرگ است و ما نمیتوانیم نقش و اثرگذاری آن را در فضای سیاسی کشور نادیده بگیریم. بزرگواران نمونههایی از این اثرگذاری را اشاره کردند. از موضوع بانک آینده بگیرید تا تعیین رئیس جمهور و غیره. ولی میتوانیم بپذیریم که نقش بالفعل شدن آن در فضای فعلی کمی ناظر به دهههای 70 و 80 آن پویایی لازم را ندارد.
اگر بخواهیم علل آن را بررسی کنیم، یکی از دلایل خیلی مهم آن این است که احساس بیتفاوتی در سطح کلان کشور رخ داده و این احساس جنبش دانشجویی را به این سمت سوق داده که اگر هم کسی به تشکیلات دانشجویی وارد شود و میخواهد فعالیت کند این فعالیت بیشتر برای رشد شخصیتی خودش، رشد شخصی یا پیشرفتهای شخصی خودش باشد.
وقتی میگوییم این بیتفاوتی در سطح کلان کشور رخ داده کسی که مورد سوال واقع میشود، مسئولین هستند. چند سالی است اینطور القا شده که تصمیماتی که در سطح کلان کشور گرفته میشود با عقلانیت است و شما بهعنوان جریان دانشجویی نباید نسبت به آنها اعتراضی داشته و انتقاد کنید چون نظام به این تصمیم رسیده است. ما در جلساتی که با مسئولین مختلف داریم در مقابل نکاتی که مطرح میکنیم طوری به سخنان ما پاسخ داده میشود که عقلانیتی در کار هست و به اصطلاح نظام به این مسئله رسیده. مثلاً وقتی درباره جنگ 12 روزه صحبت میکنیم، طوری پاسخ میشنویم که انگار ما از هیچچیز اطلاع نداریم و نمیدانیم چه رخ داده است. این رویکرد جنبش دانشجویی را از حالت پرسشگری خود دور میکند.
تفاوت رویکرد رهبر انقلاب با مسئولین در پیگیری مطالبات دانشجویی
البته وقتی به حاکمیت نگاه میکنیم، میبینیم که بالاتر از حضرت آقا نداریم. ایشان وقتی با دانشجویان جلسه میگذارند، نکات را میشنوند و یادداشت میکنند و ناظر به آنها پاسخ میدهند. اگر جنبش دانشجویی حرف و پیشنهاد مفیدی برای اجرا داشته باشد پیگیری میکنند تا اجرایی شود ولی این رویکرد را در مسئولین نمیبینیم. البته این موضوع هزینهای برای آنها ندارد و فشاری هم به آنها وارد نمیشود.
در چنین شرایطی خود جنبش دانشجویی باید دستبهکار شود و با ظرفیتهای رسانهای یا شبکهسازی خود آنها را فعال کند و فشار لازم را بیاورد که طبیعتاً بهخاطر خاصیت و ساختار تشکیلاتی اتحادیه و بسیج که با انتخابات سالانه افراد و مسئولین تشکیلاتی اتحادیههای دانشجویی تغییر میکنند، نمیشود خیلی به این موضوع پرداخت و البته هزینههای زیادی از نظر منابع مالی میخواهد. ولی در قسمتهایی مثل جریانسازی مثل بانک آینده میتوانند عمل کنند و عمل هم میکنند.
در محور دوم از سه عبارت، جلوگیری از سیاستزدایی، سیاستزدگی و سیاستورزی استفاده میکنم. اگر جنبش دانشجویی دهه 70 و 80 ظهور و بروز بیشتری دارد و میتواند مسئلهمحورتر باشد و مسائل را پیگیری کند زیرا در نقطه سیاستورزی است یعنی خودش را سهامدار جمهوری اسلامی و در نقطه سیاستورزی میبیند و باید کنشگری کرده و کشور را بر اساس نظام اصلی جمهوری اسلامی و ایدئولوژی اصیل انقلاب هدایت کند.
از اوایل دهه 90 به این سمت میبینیم که دانشگاهها و جنبش دانشجویی نقش سیاستورزیشان بهواسطه نکته قبلی که گفتم کمتر شد. اینکه مسئولین طوری القا میکنند که همهچیز از سوی نظام در حال تصمیمگیری است و قوه عاقلهای در گوشهای وجود دارد و شما نباید در امورات دخالت کنید. در این شرایط حتی اگر در روز 16 آذر و روز دانشجو در ظاهر هم بخواهند سخنان دانشجو را بشنوند و پاسخ دهند باز هم اتفاق خاصی در دولتهای مختلف نمیافتد. در این دولت که شکلکار را هم حفظ نمیکنند که بخواهند به دانشگاه بیایند و پاسخ دهند.
باید از سیاستزدایی در دانشگاهها جلوگیری کنیم
عبارت بعدی بحث سیاستزدگی است. جنبش دانشجویی هر جایی که به احزاب و افراد مشخص نزدیک شده حریّت و استقلالطلبی خود را از دست داد و نمایندگی قشر محدودی از جامعه را بر عهده گرفت. همیشه در مقاطعی که جنبش دانشجویی رو به ضعف و افول رفته شاهد این مسائل بودیم.

نکته آخر اینکه باید از سیاستزدایی در دانشگاهها جلوگیری کنیم. حقیقتاً دانشگاهی که سیاسی نباشد نمیتواند با محیط پیرامونش ارتباط برقرار کند و طبیعتاً وقتی که نتواند با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند، نظاممسائل دانشگاه و تولید راهحلی که میخواهد برای مسائل کشور ارائه دهد متناسب با کف دانشگاه و واقعیت نیست یعنی او به سمتی میرود و جامعه به سمتی دیگر. لذا باید سیاستزدایی از دانشگاه را پیگیری کنیم.
موسوی: اگر بخواهیم تاریخچه جنبش دانشجویی را بررسی کنیم و رویکرد و عملکرد آن را در فضای فعلی با دهه 70 بررسی کنیم، میبینیم در همه سالها و در تغییر و تحولات جدی که در فضای سیاسی کشور اتفاق میافتد، حضور پررنگ جریان دانشجویی قابل مشاهده است. در دوران انقلاب تا انقلاب فرهنگی، بحث جنگ 8 ساله و … رفتهرفته این نقش و حضور ادامهدار بوده است.
در پاسخ به این موضوع که جنبش دانشجویی دچار افول شده یا به اصطلاح نسبت به گذشته خودش ضعیفتر شده؟ بهترین معیار ما و اینکه ما خودمان را با آن تنظیم کنیم، خود حضرت آقا و نگاه ایشان به جنبش دانشجویی هستند. یک بخش این مسئله بهخاطر این است که ایشان رهبر جامعه هستند و ارتباط ولیّ و مأموم مشخص است. بخشی هم این است که ببینیم رابطهمان را با چه شخصیتی میسنجیم و تنظیم میکنیم. کسی که همیشه با جوانها بوده و جلساتش را با جوانان حفظ کرده و به آنها بها داده است.
درباره اثرگذاری جنبش دانشجویی برخی از همان کنشگریها و اثرگذاریهایی که در دهه 60، 70 و دهه 80 اتفاق افتاده همچنان وجود دارد و امتداد پیدا کرده که برخی را دوستان اشاره کردند. در ادامه مصادیق بیان شده انتصاباتی در فضای سیاسی کشور داشتیم از جمله بحث ریاست اتاق بازرگانی و موضوع آقای سلاحورزی، جنبش دانشجویی تمامقد مقابل این انتصاب ایستاد. در بحث مسائل کارگری جنبش دانشجویی عَلَم کارخانهای مثل هپکو و هفت تپه را بلند کرد و میدان مطالبهگری را بهدست گرفت تا هم حق و حقوق کارگران ضایع نشود و هم عرصه را در این زمینه برای ضدانقلاب و شبکههای معاند ببندد.
جنبش دانشجویی برای کسب مبانی معرفتی باید مثل دهه 60 عمل کند
در ابعاد دیگر، رهبر انقلاب با دانشجویان هر ساله دیدار دارند و شاید به دلایلی برخی دیدارها چند سال یکبار رخ دهد اما دیدارهایی که حضرت آقا با جنبش دانشجویی و جریان دانشجویی کشور دارند هر ساله برگزار میشود. ایشان بهعنوان نفر اول نظام به این موضوع اهمیت میدهند و این دیدار را حفظ کردند. جریان دانشجویی هنوز در حوزههای اجتماعی و مسائلی چون، زلزله و سیل پایکار رفع مشکلات است و در عرصه خدمترسانی نیز فعالیت میکند لذا همچنان در این بخشها حضور دارد و فعال است.
معیار و آنچه که ما خودمان را با آن تنظیم میکنیم، حضرت آقا هستند و ایشان در دیدارهای خود با دانشجویان نکتهای را که همواره تاکید میکنند، تقویت مباحث معرفتی است. به نظر بنده جنبش دانشجویی فعلی باید رجعتی از لحاظ مبانی معرفتی به دهه 60 داشته باشد ولی از لحاظ فرم و طراحی با توجه به نیازها و فضای فعلی، اقداماتی را داخل فضای دانشگاه انجام دهد.
درباره مصادیق، اقدامات و کارهای عملیاتی اثرگذار جنبش دانشجویی اگر بخواهم بگویم، حضرت آقا ناظر بر بحث ارزهای صادراتی نکتهای را مطرح کرده و فرمودند یکسری گزارشها در این زمینه به ما رسید که نادرست و پوچ بود. جامعه دانشجویی ناظر بر این موضوع سلسله جلسات کارشناسی را با حضور نمایندگان مجلس و متخصصان حوزه اقتصادی برگزار کرد و از بانک مرکزی مطالباتی را انجام داد که نهایتاً منجر شد به صدور بخشنامهای که ناظر بر این مطالبات دانشجویی بعد از تاکید رهبر انقلاب بود.

در پاسخ به این ادعا که جنبش دانشجویی تاثیرگذاری ندارد باید بگویم جنبش دانشجویی در بحث انتخابات ریاست جمهوری از سال 84 که اثرگذاری خود را نشان داد تا انتخابات ریاست جمهوری گذشته نقشآفرین بوده است. آقای دکتر پزشکیان بهعنوان کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات اخیر در یکی از جلسات خود در جمعهای دانشجویی اظهارنظری داشت و ما ناظر بر آن اظهارنظر کلیپی را تهیه کردیم و وی مجاب شد بهعنوان یکی از کاندیداهای جدی ریاست جمهوری به این موضوع پاسخ دهد.
جنبش دانشجویی اگر مسئله را درست تشخیص دهد، اثرگذار مطالبهگری میکند
این پاسخ ناظر بر مواضع جنبش دانشجویی بود که برخی از افول و کمکاری آن میگویند. در دیداری با حضرت آقا هم نکاتی از سوی دانشجویان درباره مسائل مربوط به ساختار بودجه و مسائل مالی اقتصادی مطرح شده که بود که حضرت آقا بعد از جلسه و نکات مطرح شده از سوی دانشجویان ترتیب اثر میدهند و جلسهای با حضور رئیس سازمان برنامه بودجه و تمام معاونین این سازمان برگزار میشود. لذا جنبش دانشجویی اگر به نحو احسن مسئله را تشخیص و درست مطالبهگری کند همچنان کار را پیش میبرد. اینها مصادیقی از موارد بسیار زیاد اثرگذاری این جنبش است.
درباره فضای فعلی و ناظر بر بحث سیاستزدایی از فضای دانشگاه نیز معتقدیم فرمایشات صریحی از سوی امامین انقلاب درباره جایگاه دانشگاه و نقش آن در اصلاح امور کشور وجود دارد اما برخی میخواهند این موضوع را که جزو یکی از مولفههای اصلی و لاینفک فضای دانشجویی در دانشگاه است از بین ببرند.
حضرت آقا در یک سخنرانی که ناظر بر بحث مطالعات دانشجویی است بیان میکنند نکاتمان درباره تشکلهای اسلامی و اصلی دانشجویی در کشور است و تشکلهای یکبارمصرفی که بعضاً در فضاهای انتخاباتی شکل میگیرند را جریان غیراصیل میدانند. جنبش دانشجویی بهعنوان وجدان بیدار جامعه و مطالبهگر و بهاصطلاح پیشتاز و پیشران همچنان تاثیرگذاری خود را در جامعه دارد. در مسائلی مانند مبانی معرفتی دچار رکود شده که برای تقویت این موضوع باید برنامه جدی داشته باشیم.
جریان دانشجویی برای رکورد در حوزه مبانی معرفتی باید برنامه داشته باشد
مسئله دیگری را که میخواهم بیان کنم توصیه و تاکید همیشگی حضرت آقا به مطالعه بوده که اندکی در فضای فعلی جنبش دانشجویی کمرنگ شده است. طبق بیانات مقام معظم رهبری و انتظارات ایشان از دانشجویان باید ببینیم الان کجای کار هستیم. آیا جلوتر از این انتظارات هستیم یا عقب افتادیم تا بر این اساس بازنگریهایی را انجام دهیم. برای پاسخ به این سوال بهترین معیار خود شخص حضرت آقا هستند. چراکه خیلی از سیاستمداران و مسئولین در دهههای مختلف نسبت خودشان را با جامعه دانشجویی نشان دادند.
نفوذ و ایجاد انحراف در جنبش دانشجویی طبق شواهد تاریخی در دهه 70 وجود داشت لذا این موضوع همیشه از سوی دشمنان انقلاب امکانپذیر است. امیدوارم که مطابق فرمایشات حضرت آقا بتوانیم کار را به نحو احسن پیش ببریم و خودمان را سریع نسبت به پدیدهها و مسائلی که اتفاق میافتد، تجهیز کنیم و بازنگریهایی در این مسیر داشته باشیم. اگر خدای نکرده اندکی حتی یک قدم در این عرصه عقب بیفتیم، فضا برای دشمن در داخل دانشگاه مهیا میشود.
برخی اظهارات درباره افول جریان دانشجویی نادرست است
برخی اظهار نظرات درباره افول جنبش دانشجویی برآمده از تحلیلهای نادرست است. به نظر برخی، اگر اقدامات و مطالبهگری دانشجویان با دشمنان کشور مخرج مشترک داشته باشد جنبش دانشجویی ما اصیلتر و بهروزتر میشود.
چرا برخی مسئولین نشست با دانشجو را در حد رفع تکلیف میبینند؟
ترکمانی: ما معتقدیم اینگونه اظهارات بیشتر جوسازی برای ایجاد سرخوردگی در جنبش دانشجویی است. اینکه ما میگوییم غفلتی در این زمینه رخ داده این موضوع بیشتر درونی است و به خود تشکلهای دانشجویی بر میگردد. چرا مسئولین مثل دهه 80 با ما جلسه نمیگذارند. چرا نشستهایی که بعضاً با هزار نامهنگاری با حضور یک مقام مسئول و دانشجو برگزار میشود بدون خروجی مشخصی در حد ادای یک تکلیف است؟ برخی از مسئولین برای روز دانشجو از حضور در جمع دانشجویان دانشگاههای تهران طفره میروند و به دانشگاههای استانهایی که شاید چندان جمعیت دانشجویی منتقدی ندارد میروند؟ البته موج حضور وزرا در جمع دانشجویان در روز دانشجو از دولت شهید رئیسی رقم خورد و مسئولان فعلی بهنوعی خود را مجبور به رعایت این مسئله نمیدانند. اگر جنبش دانشجویی اثرگذار نبود اینگونه با آن برخورد نمیکردند.
برخی اظهارات درباره افول جنبش دانشجویی برای ایجاد سرخوردگی در این جریان است
برخی از این اظهارات درباره افول جنبش دانشجویی نوعی پمپاژ رسانهای برای ایجاد ناامیدی در بین جریان دانشجویی است که از سوی اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان مطرح میشود و تلاش میکنند پروپاگاندایی ایجاد کنند تا دستگاه محاسباتی ما را مختل کنند و اثرگذاری نداشته باشیم. لذا بخشی از این موضوعات یک جوسازی رسانهای است.
تاثیر حضور دهکهای بالای اقتصادی در کنشگری دانشگاهها
جاننثاری: بخشی هم به این بر میگردد که در دهه 70 و 80 ظهور و بروز جنبش دانشجویی کف میدان بود و این حضور برای جامعه ملموستر بود زیرا در آن زمان از اقشار مختلف جامعه در دانشگاه حضور داشتند و جمعیت دانشجویی کشور را افراد مختلفی با دغدغههای مختلف شکل میداد و طبیعتاً کنشهایی هم که صورت میگرفت تناسبی با جامعه برقرار میکرد اما امروز جمعیتی که به دانشگاه میآید محدودترند و از طیف فکری، مالی و اقتصادی جامعه هستند که شاید خیلی دنبال کنشگری نباشند.
دانشجویان کشور و ورودیهای جدید دانشجویی بهخصوص در برخی دانشگاهها به قشر خاصی از جامعه محدود شده و نمایندگی اقشار مختلف جامعه را ندارد. بهعنوان مثال ما در اغتشاشات سال 1401 مقابل دانشجویان مخالفی قرار میگرفتیم که کل آمال و آرزویش این بود که میخواهد برهنه و بدون حجاب باشد. نکته دیگر اینکه ما در فضای دهه 70 و 80 اینقدر شاهد تکثر رسانه نبودیم و محدود به چند نشریه و رسانه بودیم. الان قالب و تعداد رسانهای در کشور بسیار متنوع شده و مثلاً درباره اتفاقات اخیر و جنگ 12روزه رسانهها و افراد مختلفی در قالب و فضاهای مختلف رسانهای نسبت به تولید خبر و تحلیلهای کارشناسی اقدام میکنند. این یکی از مشخصههایی است که نشان میدهد جنبش دانشجویی کار خود را انجام میدهد.
ترکمانی: امام راحل در قطعنامه 598 نکتهای را مطرح میکنند که نقل به مضمونش این است که اگر کسی طعم درد، فقر و استضعاف را نچشیده باشد، نمیتواند برای این انقلاب هزینه دهد. این اصلی است که امام بارها در صحیفه خودشان مطرح کردند. امروز فضا و ورودیهای دانشگاه ما از دانشجویانی پر شده که بعضاً مدارس خاصی رفتند یا هزینه هنگفتی برای قبول شدن در کنکور پرداختند.
حضور حداکثری قشر مرفه در دانشگاه اثرگذاری و تحولخواهی دانشگاه را کم کرده است
مثلاً دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه مادر امروز از دانشجویانی لبریز است که در مدارس خاصی تحصیل کردند یا قشر مرفهای که با هزینههای هنگفتی از سد کنکور عبور کردند. این افراد جایی آمدند که باید اثرگذار و تحولخواه بوده و حرکت دانشگاهی کشور را رقم بزنند. در حالیکه برنامه بسیاری از این دانشجویان رفتن به خارج و گرفتن اپلای یا ادامه شغلی است که پدرانشان بهواسطه وضعیت مالیشان برای آنها فراهم کردند. از این دانشگاه چه انتظاری میتوان داشت؟
انتقاد از اظهارات صریحالقلم
اما در دهه هشتاد دانشآموزانی به دانشگاه میآمدند که شاید از دورافتاده ترین روستاهای کشور بودند و در رشتههایی مثل پزشکی و حقوق قبول میشدند. چهرههای اثرگذار دانشگاه تهران مانند مهندس بازرگان و … از این فضاها آمده بودند. اخیرا آقای صریحالقلم نکاتی را مطرح کردند که در حاکمیت باید افرادی از قشر مرفه جامعه حضور داشته باشند و قشر ضعیف فهم و شعور سیاسی ندارد. یعنی در این پارادایم شهید رجایی و شهید رئیسی که دستفروش بودند، تعریف نمیشود. دانشگاه قرار است افرادی را برای حکمرانی تربیت کند، وقتی این روند ورودیهای دانشگاه ما باشد و چنین پارادیمهایی مطرح شود در واقع ما یکعده افراد بیتفاوت مرفه را برای حکمرانی کشور تربیت کردیم.
جاننثاری: موضوع فراتر از این حرفهاست. وقتی شما فرصت عمومی را در لایه آموزش از یک عده سلب میکنید، آن را به شکل کالا در انحصار طبقه و قشر خاصی قرار میدهید، 20 سال بعد آن طبقهای که اتفاقاً شایسته است همان طبقه مرفه است. چون امکانی را از او سلب کردید و این اظهارات آقای صریحالقلم هم اظهارات درستی میشود. زیرا طبقه پایین دیگر شایستگی ندارد و این امکان را از او سلب کردید.

تحقق عدالت آموزش یک اصل بنیادین است و هدف آن توزیع برابری امکان برای همه است اگر این اتفاق رقم بخورد بنیان کشور تغییر میکند.
جنبش دانشجویی در دوران انتقال است
اگر این روند محقق نشود و شاهد حضور قشر مرفه در دانشگاه باشیم باید تبعات آن را هم بپزیریم. در این شرایط در جنبش دانشجویی یک روندی رقم میخورد و در فضای سیاسی کشور روندها تغییر میکند. بستر دانشگاه نیز تحت تاثیر قرار میگیرد به این شکل که هدف برخی برای حضور در دانشگاه گذار با کیفیت از آن و جمع کردن رزومه است. البته تغییر در روند دانشگاه فقط بخشی از این پیامدهاست که ممکن است رخ دهد.
درباره وضعیت جنبش دانشجویی نمیتوانیم بگوییم خیلی اوضاع خوب است و جنبش در دوران انتقال است اما فحش رکود فضای سیاسی را نمیتوان فقط به جنبش دانشجویی داد و باید جمیع این موارد را باید دید.
ترکمانی: نمیخواهیم بگوییم خیلی اوضاع خوب است اما نسبت به سالهای قبل که برخی میگفتند در فضای گلخانهای هستیم و همهچیز خوب است، جلوتریم. همینکه قبول داریم جنبش دانشجویی دچار عارضه و بیماری شده و میخواهیم آن را حل کنیم یعنی جلوتر هستیم. اینکه حضرت آقا تذکری به ما میدهند و دو سال آن را تکرار میکنند یعنی ایشان یک حرکت و ظرفیتی از دانشجو دیده و الان به او تلنگری میزند. قطعاً اگر ایشان ظرفیتی از جنبش دانشجویی ندیده بود و او امکان و تحمل این بار را نداشت حضرت آقا هیچوقت به او این تلنگر را نمیزدند.
موسوی: درخصوص حضور رئیس جمهور در دانشگاه برای آغاز سال تحصیلی یکی از دفاتر ما نامهای را منتشر کرد و رئیس جمهور دستوری را بهعنوان بخشنامه به وزارتخانهها دادند که طی آن وزرا و مسئولین و شخصیتها در دانشگاه حضور پیدا کنند.
انتقاد از منتشر نشدن متن سخنرانیهای دانشجویان با رئیس جمهور
درباره روز دانشجوی سال گذشته و دیدگاههایی که درباره آزادی بیان و گسترش روحیه نقدپذیری از سوی برخی از اطرافیان رئیس جمهور مطرح میشود و باعث شد متن سخنرانی نمایندگان تشکلها منتشر نشود، باید گفت یکی از مهمترین تریبونهایی که در اختیار جنبش دانشجویی قرار میگیرد تریبون ماه مبارک رمضان مقابل حضرت آقاست که میبینید متن سخنرانیها بدون هیچ نکته و سانسوری منتشر میشود اما در دولت برخی که مدعی آزادی بیان هستند، مانع انتشار سخنان دانشجویان میشوند.
البته من این موضوع را از دید خود رئیسجمهور نمیبینم و بلکه از تیم شورای اطلاع رسانی دولت میبینیم که هیچ متنی از سخنان نمایندگان دانشجویی در دیدار سال گذشته ایشان با دانشجویان منتشر نکردند. این موضوع با اظهاراتی که درباره آزادی بیان میکنند مغایرت و تناقض دارد. حالا اینکه امسال چگونه میخواهند با این مسئله برخورد کنند را نمیدانیم.
ظرفیت اثرگذاری جریان دانشجویی بالقوه است
ترکمانی: به عنوان نمونهای از اثرگذاری جنبش دانشجویی در قضیه سلاحورزی در حالی که اعلام میشد جمعبندی سران قوا با نظر دانشجوها یکی نیست ولی بعد از چندین ماه مطالبهگری دولت این عزم را پیدا کرد در مقابل جمعبندی ایجاد شده در بین سایر سران قوا بایستد. نکته دیگر قرار بر اقداماتی در حوزه برجام و امضای تفاهمنامهای در سال اول دولت شهید رئیسی بود که تشکل دانشجویی موجی راه انداخت و این موضوع به حاکمیت منتقل شد و جلوی این موضوع گرفته شد. ظرفیت جنبش دانشجویی هنوز بالقوه است ولی هم خودمان خودمان را دست کم میگیریم و هم برخی میخواهند ما را محدود کنند.
تسنیم: با توجه به توصیههای رهبر معظم انقلاب به دانشجویان در دیدار امسال و سال قبل خود با دانشجویان، تشکل متبوع شما برای پیگیری این مطالبات چه اقداماتی را انجام داده است؟
موسوی: یک بخش از توصیههای ایشان مبتنی بر سیاستهای کلانی است که به ما ابلاغ میکنند. با توجه به پراکندگی جغرافیایی که در دفاتر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل داریم، سعی کردیم رهنمودهایی که حضرت آقا بیان کردند را در دفاترمان دنبال کنیم. یکی از این موارد، درباره سیاستهای کلی ایشان درباره اقتصاد دریامحور بود. ما برای دفتر چابهار اتحادیه و دانشگاه علوم فنون خرمشهر کارویژهای در اینخصوص تعریف کردیم.
بخش دیگر هم مربوط به مبانی معرفتی تشکیلاتی است که مقام معظم رهبری نکاتی را در اینخصوص طرح کردند؛ این را تذکر جدی میدانیم. بعضی از فرمایشات و بیانات حضرت آقا به اصطلاح توصیهای و جدید هست و ما بهعنوان جریان دانشجویی باید خیلی حواسمان به این مسئله باشد که حضرت آقا نکته تکراری به ما نگویند و ما بتوانیم در فاصله کوتاهی این مطالبات را در نزدیکترین زمان محقق کنیم. درباره توصیههای معرفتی ایشان، حلقههای مطالعاتی و بحث گفتگوی موثر و آزاداندیشی را در محافل خود اتحادیه و بدنه دانشگاهی خود که شامل 70 دفتر است ایجاد کردیم. امیدوارم بتوانیم صحبتها و فرمایشات ایشان را نصبالعین خود قرار دهیم و در میدان عمل به آن جامع عمل بپوشانیم.


توقع رهبر انقلاب از دانشجویان ایجاد دانشگاه مسئلهمحور است
ترکمانی: تشکیلات اسلامی و مطلوب انقلاب اسلامی، تشکیلاتی است که سرباز رهبر باشد و برای حرف حضرت آقا در دانشگاه سربازی کند. این قله ماست، قله ما این است که حلقه میانی باشیم و بتوانیم امر ولیّ را بشنویم و آن را در کف جامعه پیادهسازی کنیم. اینکه ما مسئلهای را جلو ببریم و حل کنیم خوب و قابل تقدیر است اما احساس میکنم این رویکرد، آن انتظاری نیست که ایشان از ما دارند. آن تغافلی که من گفتم نسبت به ظرفیتهای بالقوه جنبش دانشجویی اینجا هم وجود دارد. کمک به رفع مشکل جایی مثل هپکو خوب است اما آیا نقش ما تنها در اینخصوص تعریف میشود؟ مسئلهمحوری خوب است اما در آخرین دیدار رمضانی دانشجویی، رهبر معظم انقلاب عنوان کردند برخی از مسائلی که شما به آن میپردازید مسئله درجه یک شما نیست درجه دو و درجه 3 است.
به نظرم توقعی که مقام معظم رهبری از تشکل دانشجویی دارند، تلاش برای ایجاد یک دانشگاه مسئلهمحور است. یعنی اولاً و ابتداً در آن نقطهای که در دانشگاه قرار گرفتیم، بتوانیم عناصر آن دانشگاه را محقق کنیم. ما در ستاد هستیم اما باید بتوانیم در سطح دفاتر و دانشگاهها عناصر اثرگذار دانشگاه مثل استاد، رئیس و… را درگیر مسائل کشور کنیم تا دانشگاه در نهایت با مسائل کشور مماس شود. این دانشگاه در نهایت نقطه پیشران و موتور محرک پیشرفت کشور میشود و ایران قوی شکل میگیرد.
در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به تناسب این ظرفیت دو نگاه داشتیم؛ یک اینکه به دانشجویان تشکیلاتی خود ماهی دهیم یا به آنها ماهیگیری یاد دهیم. ما در انتخاب راهبردمان در اتحادیه برای شکلگیری عناصر موثر و کنشگر بالقوه و بالفعل سیاست یاد دادن ماهیگیری را دنبال کردیم. برنامههایی را در این زمینه داشتیم که در چند لایه تعریف میشود. مهمترین لایهای که روی آن تمرکز کردیم بحثهای آموزشی و مبانی فکری است تا بتوانیم اعضا را هم با مبانی اسلام و انقلاب و هم راهبردها و منویات مقام معظم رهبری مماس کنیم. در این راستا رویداد کشوری شهید کشور دوست را داریم که به بررسی و تحلیل بیانات مقام معظم رهبری میپردازد.
بر این اساس، طرحی را با عنوان حلقههای مطالعاتی دنبال میکنیم و آثار و دیدگاههای شهید مطهری و آیتالله مصباح را تبیین و تشریح میکنیم. بحث دیگر طرح ولایت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان است که در آن خیلی جدی و بهصورت سازماندهیشده اعضا را با مبانی اندیشه اسلامی آشنا میکنیم تا بعداً خودشان بتوانند تأمل کرده و تعمیق شوند. یکی از آن نقاطی که عرض کردم غافل شدیم این هست که دانشجویان ما سطحی شدند و تفکر عمیق ندارند و با این برنامهها بهدنبال تعمیق بخشیدن به نگاه نسل جدید هستیم.
برنامه اتحادیههای دانشجویی برای ایجاد نسلی با تفکر عمیق
در حوزه سیاسی هم برنامهها و دورههایی داشتیم و جلساتی داریم تا کنشگران سیاسی نه صرفاً مسئلهمحور و کارشناس در سطح کشور تربیت کنیم تا انشالله بتوانیم دانشگاه سیاستورز داشته باشیم. جنبش دانشجویی باید سرباز باشد ما نیاز به طراحی کلان و برنامهریزی کلان نداریم. بلکه باید در سخنان مقام معظم رهبری عمیق شویم و اندیشهورزی کنیم تا اینکه چطور میتوانیم این موضوعات را در دانشگاه و جامعه پیادهسازی کنیم و امیدواریم بتوانیم به این سمت رویم.
سیدنژاد: مقام معظم رهبری در سالهای اخیر در فرمایشاتشان بر دو نکته تاکید دارند. یک اهتمام به مبانی معرفتی و نظری که کارویژه جریان دانشجویی است، چون میخواهد فرد تشکیلاتی برای کشور تربیت کند. دوم تاکید بر هویت دانشجویی، این بخش، نقطهای است که دانشجویان در آن میان جامعه ایرانی و هویت ایرانی با طبقه منورالفکرها که ایدهشان غربی شدن است، مواجه فکری میکنند. به نظر من این خوانش با این میدان باید نسبت داشته باشد و با همدیگر در حال رفت و برگشت باشند.
یکی از اقدامات جنبش دانشجویی و کارهای بر زمین مانده آن مواجه با این جریان است زیرا این نگاه و تفکر تاثیراتی بر فضای فکری جامعه میگذارند که نمیتوان آن را نادیده گرفت. این ایدهای که از نوک پا تا فرق سر باید غربی شد امروز با دوزهای پایینتر در هستههای مختلف سیاسی کشور قابل مشاهده است. این نگاه بین مسئولین و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران که در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، امور خارجه و فرهنگی سیاستگذاری میکنند هم دیده میشود و تأثیرات مشخص و ملموسی بر حکمرانی کشور میگذارد که بهصورت صریح با پروژه ایران قوی در تضاد است.
وظیفه جنبش دانشجویی دربرابر منورالفکرهای امروزی کشور
ذات نیروی منور فکری و جریان تجددطلب بهدنبال این است که شما از آرمانها و خطوط اصلی عقبنشینی کنید تا او به اهداف خود رسد. هدف او هضم شدن در نظم جهانی است. شما در این رویکرد برای رسیدن به آرمانشهر توحیدی و عدالتپایه از یکسری ارزشها مانند عدالت با عنوان جمهوریت کوتاه بیایید چون توسعه بر همه چیز تقدم دارد. قطعاً این نگاه در حوزه سیاست خارجی شما نیز تاثیرگذار است و شما نباید در این میدان از عدالت حرف بزنید و تبدیل به بازیگری گوش به فرمان شوید. البته بعد از جنگ 12روزه پروژه فکری این طبقه به دیوار خورد. هر چند تاکیدشان بر دموکراسی و جمهوریت است اما خائنترین افراد به جمهوریت در نگاه مردم همین طبقه روشنفکر جامعه است.

این نگاه در تاریخ کشور ما همواره وجود داشته و خودش را نشان داده است. در اتفاقی که بر سر مشروعیت افتاد و در نقطهای که جریان مذهبی برای تغییر میجنگید طبقه روشنفکری جامعه وقت، در برابر استبداد پهلوی ساکت بود. در اتفاقات سال 1388 هم نگاه این طبقه را دیدیم. این طبقه بعضاً یک صورتبندی مشخصی از فضای کشور دارد که با صورتبندی ما یکی نیست. من وقتی تاکید حضرت آقا به دانشجویان درباره هویت را میبینم آن را در مواجه با این جریان منورالفکری و روشنفکر تفسیر میکنم، جریانی که جمهوری اسلامی را نُرمال میخواهد و آرمانخواه نمیخواهد.
در اینجا ما دو مدل مواجه داریم. یکی مواجه ما با ساحت نظری این جریان است و باید صورتبندی و نظام متفاوت فکری در برابر تجددگرایی و غربگرایی که به سوالات و پرسشهای مدرن با چیزهایی که از سنت وام میگیرد، صورت داد که این مواجه کار من بهعنوان جریان دانشجویی نیست و کار متفکرهای جامعه و کسانی که سنت را کامل فهمیدند و با جهان مواجه دارند، است.
یک بخش هم مبارزه در برابر آرمانزداییهاست. آنجایی که احساس میکنم عملههای فکری این طبقه یک اتفاقی را تئوریزه میکنند که عملاً باعث میشود جمهوری اسلامی از این آرمانها کوتاه بیاید، من باید وارد میدان شوم. بهعنوان مثال برای من اظهارات امثال آقای صریحالقلم و حرفی که در فضای سیاسی میزند و بهدنبال تئوریزه کردن برخی مقولههاست، مسئله است. اتفاقاتی که در حوزه سیاست خارجی در حال وقوع است و تاکیدی که بر مذاکرات همچنان بعد از هزار شهید در جنگ 12روزه دارند، مسئله است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این جریان که جمهوری اسلامی را نُرمال میخواهد، کنار کشیدن جمهوری اسلامی از آرمانهاست. غایت همه آرمانهای جمهوری اسلامی تحقق عدالت اجتماعی است ولی این طبقه نسبتی با این مقوله ندارد. البته مردم اقبالی به این طبقه نشان نمیدهند چون چیزی را که میخواهند نمایندگی کنند، نیستند. ما بهعنوان جریان دانشجویی وظیفه داریم روی نقطهای بایستیم که احساس میکنیم عقب کشیدن از آرمانها در حال وقوع است و لذا برای اینکه مانع این صورتبندی شویم، باید مقابل آن بایستیم.
صورتبندی او بهخاطر اینکه پای در یک نظام فکری متفاوت با من دارد این است که الان من باید تغییراتی را بهصورت سریع در کشور انجام دهم و این تغییرات باعث میشود که سرمایه اجتماعی حفظ شود و اتفاق مثبتی در فضای کشور است اما از دل آن واگرایی فرهنگی، آزادی دادن به ضدارزشهای و بسط ضدارزشهایی که نسبتی با جامعه ایران و زیست اکثریت جامعه ایران و جامعه دینی ندارد، در میآید.
بهخاطر اینکه صورتبندی او این است که انسجام خلق میکند اما از این طرف تاکید من این است که ارزشهای انقلاب باید پیگیری شود. تاکید من بر جمهوریت و تحقق عدالت است و پاسخگویی و مطالبهگری از دستگاههایی است که به وظایف خود درست عمل نکردند تا با این پیگیریها بازدهی آنها بهتر شود.
جاننثاری: جنبش دانشجویی همیشه با مسائل مختلفی روبرو بوده است، بودجه و ناهماهنگی معاونت فرهنگی با نهاد رهبری همواره از این دست چالشها بوده است. مهمترین چالشی که ما امروز دچار آن هستیم، این است که مسئولین وزارت علوم و دانشگاهها به سمتی حرکت میکنند که بهجای اینکه دانشگاهها را سیاسیتر کنند با برگزاری برنامههایی که دنبال اجرای آن در دانشگاهها از آن سیاستزدایی میکنند. برگزاری مراسمهایی مانند جشنهای شب یلدا یا هفته دیزاین تهران و … این رویکرد مشهود است. ما مخالف جشن شب یلدا نیستیم اما با این رویکرد که بعد از جنگ 12روزه بگویند نمیخواهیم دشمن سوءاستفاده کند و فضای دانشگاهها را به سمت فضای زرد با استفاده از این جشنوارهها و لغو مجوزهای برنامههای سیاسی سوق دهند را درست نمیدانیم.
برخی مسئولین دانشگاه را به سمت فضای زرد حرکت میدهند
آنها با این اقدام خود عملاً مانع از انجام کاری که برای جنبش دانشجویی تعریف شده میشوند و جلوی آن را میگیرند. بزرگترین چالش امروز ما این است که دستفرمان وزارت علوم و مسئولین دانشگاه به این سمت در حال است که فضای سیاسی دانشگاه را به سمت فضای زرد حرکت میدهند تا به قول خودشان این فضای سیاسی را کنترل کنند تا از آشوب و اغتشاش و دوقطبیشدن فضا جلوگیری کنند که به نظر ما برعکس عمل میکنند و این یک مسکن دائمی نیست بلکه بعد از گذشت مدتی از این سیاستگذاریها، این دو قطبیهابیشتر میشود و دو طیف خیلی علنیتر روبروی هم خواهند ایستاد. مثل هفته دیزاین که عملاً واکنش اتحادیهها و فضای سیاسی دانشگاهها را دیدیم.
درباره اینکه تشکل ما برای تحقق مطالبات حضرت آقا و دانشگاه چه کرده است باید بگویم تعریف ما از اینکه ایشان فرمودند به دانشگاه برگردید این نیست که حالا چون خیلی به بیرون دانشگاه پرداختید حالا بیشتر مسائل دانشگاه را دنبال کنید؛ ما نقش انفعالی در این زمینه نمیبینیم.
وقتی ایشان میگویند به دانشگاه برگردید از نظر ما یعنی اینکه دانشگاه باید جایی باشد که مسائل کلان کشور در آن و توسط آن حل شود لذا مسئلهمحوری دانشگاه باید پیگیری شود تا به آن جایگاه اصلیاش برگردد. رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان بعد از جنگ 12روزه دستورالعملهای 13گانهای را بیان کردند و ناظر به دانشگاهها توضیحاتی را بیان کردند.
اینکه دانشگاه باید به جایگاه اصلی خودش برای پیشرفت و آبادانی کشور برگردد. این امر بهواسطه دو مسئله رخ میدهد اولین مورد اینکه تربیت افرادی که وقتی که وارد دانشگاه میشود کماکان تفکر آرمانخواهی و استقلالطلبی باشد و بتوانند با استفاده از این تفکر آرمانخواهی و استقلالطلبی باعث پیشرفت کشور شوند. نظام فکریشان نظامفکری غربی نباشد که حالا موضوعاتی مثل مذاکرات و غیره را مطرح کنند. ما معتقدیم اگر هم توسعه و پیشرفتی قرار است اتفاق بیفتد باید درونزا باشد. بحث ایران قوی هم به همین موضوع میپردازد. اولین مورد در این زمینه تربیت است و اینکه دانشگاه باید افرادی را تربیت کند که با مجهز بودن به موضوعاتی مانند آرمانخواهی، استقلالطلبی و نظام اصیل جمهوری اسلامی بدون وادادگی به سیاستها و نظام غربی بتواند کشورها را به سمت پیشرفت و آبادانی ببرند.
مورد دوم که باید اتفاق بیفتد این است که در کنار تربیت افراد باید نسبت به تولید علم نافع هم اقدام کنیم. علمی نافع است که سود و منفعتش به کف جامعه برسد. باز نقش دانشگاه در این زمینه تعیینکننده است و باید محوریت نمایندگی اقشار مختلف جامعه را به دست گیرد.
نقش جنبش دانشجویی و حالا تشکل ما که در زمینه سرمایهگذاری کردیم در اینخصوص دو چیز است، یک اینکه هرساله در دفاترمان بر روی دو موضوع متمرکز شویم و لحظه به لحظه آن را پیگیری کنیم. موضوع دیگر اینکه دانشگاه نسبت به مسائل جامعه منفعل نباشد و اگر هم نظاممسائلی برای خودش ترتیب میدهد مثل مسائل دیگر سکولار نباشد بلکه باز تولید علم نافعی باشد که سودش به افراد مختلف جامعه برسد.
انتهای پیام/




نظرات کاربران